فرناس

می‌آمد از برج ویران مردی که خاکستری بود

فرناس

می‌آمد از برج ویران مردی که خاکستری بود

ستاره

شب‌های  سیاه  با ستاره

من بودم و  راه  با ستاره

درحسرت یک گناه یک شعر

من می‌کشم آه با ستاره

شهوت که در آسمان گرفته

ماه است و گناه با ستاره

شرم است برای آسمان‌ها

رقصیدن ماه با ستاره

توصیف گناه بعد ماه است

خوابیدن چاه با ستاره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد